مرگ وطن
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید لطفا در بخش نظرها تبلیفات قرار ندهید که سریعا پاک خواهد شد. هرگونه شعر سیاسی و وطن پرستانه و عاشقانه و دوستانه در این وبلاگ قرار خواهد گرفت و هیچ سانسوری نخواهد شد. ودر ضمن موافق با تبادل لینک نیز هستم . ممنون و یه دنیا تشکر و ممنون. شهاب غفاری
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق بی پایان و آدرس baranebarfi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 327
بازدید کل : 70184
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1





Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

Pichak go Up

.



تماس با ما

كد ماوس

تعبیر خواب آنلاین

پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 16:45 ::  نويسنده : شهاب       

مرگ وطن 
 
ای فلات باستانی
بوی هجران می‌دهی
روی دست نارفیقان
عاقبت جان می‌دهی!
 
 چلستونت بی‌سُتون شد
بیستونت غرق خون،
تخت جمشیدت شکست
 این‌گونه تاوان می‌دهی!
 
از کران تا بی‌کران
مُلک سواران تو بود
پس چرا این روزها
بوی کلاغان می‌دهی؟
 
گوسفندان می‌چرند
در طاق بستانت کنون،
ارگ بم را از چه رو
کابین دیوان می‌دهی؟
 
 سرزمین آریایی
پرچمت بی‌رنگ شد
 یاد مرگ باغ‌های
سبز شِمران می‌دهی!
 
چارباغت زرد شد
زاینده رودت، خشک رود
ای دریغ، آه، ای وطن،
کی بوی باران می‌دهی؟
 
بوی بنگ است و عَفَن،
حمام خون
هر طرف را بنگری،
بی‌هوده جولان می‌دهی
 
کورش‌ات کو؟
خسروانت چون شدند؟
جای باده شوکران
در کام یاران می‌دهی
 
ترک و کرد و لر
 اسیری می‌کشند
بهر اقوامت کنون
شام غریبان می‌دهی
 
از پس ِتاریخ
رستم سوگواری می‌کند
ای دریغا این‌چنین
مزد دلیران می‌دهی
 
زارعان در کوه و جُمله
شاعران در حبس و شیران
در قفس، این چه تقدیریست
بر قوم پریشان می‌دهی؟
 
اشک نادر خون‌چکان شد
حافظ از شیراز رفت!
پس تو کی امّید
بر این مُلک ویران می‌دهی؟
 
مام میهن من کنون
از مرگ می‌گویم سخن 
تو نشان از هِی هِی
تازه سواران می‌دهی
 
تیر آرش گر نشیند
بر فراز کوهسار
بار دیگر مام من
بوی بهاران می‌دهی
 
ترسم این است تا نبینی
روزگار و نوبهار
ای صُراحی، بی‌خِرد،
چون بوی زندان می‌دهی!

شعر: ایلیا صُراحی
 
 


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: